loading...
mahd1
mahd1 بازدید : 166 نظرات (0)
ترا نمی بخشند.
مرا نبخشیدند.
ترانمی بخشم.
ترا که تشویشی .
ترا که تردیدی .
ترا که پچ پچ زیر لبی و رخنه ی ذهن.

ترا نمی بخشند.
به تهمت دیدن.
به جرم زمزمه کردن ،
و عشق ورزیدن.
به اتهام شنودن،
و بازگو کردن.
مرا نبخشیدند.
ترا نمی بخشند.
که بی گناهی ، و بخشش سزای پاکان نیست.
بر آستان دنائت بسای پیشانی ،
به من نگاه مکن ،
وگرنه این تو و آغاز بی سرانجامی.

حریق باد مرا سوخت ،
سوخت ،
آبم کرد.
حریق هیچی و پوچی!
حریق بی هدفی تشنه ی سرابم کرد.
هنوز می سوزم ،
هنوز …

چهار تاول چرکین ،
بدوز بر قلب ات .
چهار جیب بزرگ ،
بدوز بر کفن ات .
ز لاشه ام بگذر ،
که من ،
ز دودمان منقرض اشک و خون و یخ هستم ،
چو سنگواره ی ماموت .

اگر چه می دانم ،
که نیست تجربه هرگز تمامی معیار.
اگر چه می دانی ،
که از تعهد شمشیر و قلب بیزارم .
اگر چه می دانند ،
هنوز بیدارم ،
هنوز …
برچسب ها mahd1 ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 799
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 30
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 1,013
  • بازدید سال : 41,669
  • بازدید کلی : 885,592